2003/12/22
من مست ،نرگس مست
هيچ وقت فكر نمي كردم بازهم اتفاقي بتونه اشك من رو در بياره ولي فاجعه ي بم تونست دل سنگ شده ي من رو هم بسوزونه . پس به عمق فاجعه پي ببريم!
___________________________________
من مست !
فرياد مي زنم ،فرياد
از اين همه بيداد
زان داغ كه زمانه
بر دل سوخته ي من نيز نهاد .
براي خويش نداشتم جز بهاري زرد
بهاري اينچنين مدهوش و سرگردان ،
پر از درد !
پر ز بي درمان دردهايي در اين پاييز سرد !
گفتني را گفتم و گفتنم را هيچ سود نبود؛
واز اين همه آتش من ،
دود مانده است ،دود و تنها دود.
دود آن بدرود
سكوت و بدرود.
سكوتي كه از گذشته هاست
سكوتي كه پر از صداست !
همانم كه مانده غريب ،
ليك آشنا تر ز هر آشناست.
كنار سايهاي از خود نشسته،
سرد و خسته
به اميد رويش چشمانت اي
غنچه ي من گل من
نرگس سر بسته.
باز گرد ،
سوي من دلخسته
باز گرد .
باز گرد و وارهانم از اين همه درد ؛
از اين كابوس بس ناجوانمرد؛
زين بخت و اقبال در بند و زان پيوند.
زان موسيقي كژبند.
گل كوچك من
همرقصك من
اي كوچك مست
نشسته بر لب جويبارهاي دوردست
پاي در آب و رقصان دست
بنه دست در دست من مست
مست از تماشاي آن چشمان خود پرست.
مست از نگاه ترسانت از دنياي پست.
من مست و من مست و باز
من مست !
بابك 30 آذر 1382
ساعت 2:21 صبح
حال خونين دلان كه گويد باز *** وز فلك خون خم كه جويد باز
شرمش از چشم مي پرستان باد *** نرگس مست اگر برويد باز
جز فلاطون خم نشين شراب ***سر حكمت بما كه گويد باز
هر كه چون لاله كاسه گردان شد *** زين جفا رخ بشويد باز
نگشايد دلم چو غنچه اگر *** ساغري از لبش نبويد باز
بس كه در پرده چنگ گفت سخن *** ببرش موي تا نمويد باز
گرد بيت الحرام خم حافظ *** گر نميرد بسر بپويد باز
كاري بزرگ در اولين روز زمستان . ثمره ي يك ترم تلاش . تلاشي چند نفره . و وقت ديدن حاصل لطف دوستان !
چند تا ديگه از اون نصيحتهاي كوچك:
13- دوستان جديد پيدا كن اما قديميها را از ياد مبر.
14- از مكانهاي مختلف عكس بگير.
15- راز دار باش.
16- فرصت لذت بردن از خوشي هايت را به بعد موكول نكن.
17- به ديگران متكي نباش.
18- هيچ وقت در مورد رژيم غذاييت با كسي صحبت نكن.
19- اشتباه هايت را بپذير.
___________________________________________
حسن ختام :
آن باش كه هستي و
آن شو كه توان بودنت هست!