<$BlogRSDUrl$>

2004/12/30

!خوب به ما درس رفاقت و مرام و معرفت دادند 


. نمی دونم چرا هر وقت خواستم به کسی حال اساسی یا نیمه اساسی بدم خیال کرده که یه جورایی زیر منت من قرار می گیره
. به خدا هیچ منت , توقع و انتظاری از کسی ندارم مخصوصا وقتی بهش حال می دم
حتما باید قسم بخورم تا باور کنی؟

خوب خیالی نیست من هم دیگه به هیچ کدومتون حال نمی دم
از این به بعد تک خوری می کنم
مگه دیوونه ام که برای حال دادن به شما ها منتتون رو هم بکشم
برای من ای میل اومد که وی سی دی های کنسرت پارسال شجریان آماده شده
به اولین کسایی خبر دادم یک سری از آشناهامون بودن
بعد تازه آمار رسید که همین جمعه شب کنسرت ناظری تو تالار بزرگ کشوره
و همه بلیط خریدن و کسی هم به من خبر نداده و
باقی ماجرا
چی می تونستم بگم؟

به هر دری زدم نتونستم بلیط گیر بیارم
خیلی ممنون از الطاف عالی دوستان
! خوب به ما درس رفاقت و مرام و معرفت دادید


خیلی عصبانیم
از دست بعضیاتون

When you tell me that you love me! 


با این شعر زندگی کرده ام
با این آهنگ زندگی کرده ام
با این صدا زندگی کرده ام
... با این
I wanna feel this way longer than time.
I wanna know your dreams and make them mine.
I wanna change the world, only for you.
All the impossible, I wanna do.
I wanna hold you close under the rain.
I wanna kiss your smile and feel your pain.
I know what's beautiful, looking at you.
Here in a world of lies, you are the truth.
And babyEverytime you touch me,
I become a hero.
I'll make you safe no matter where you are
And bring you anything you ask for,
nothing is above me,
I'm shining like a candle in the dark
When you tell me that you love me.
I wanna make you see just what I was,
Show you the loneliness and what it does.
You walked into my life to stop my tears
Everything's easy now, I have you here.
And babyEverytime you touch me,
I become a hero.
I'll make you safe no matter where you are
And bring you anything you ask for
, nothing is above me,
I'm shining like a candle in the dark
When you tell me that you love me.
In a world without you,
I would always hunger,
All I need is your love to make me stronger.
And babyEverytime you touch me,
I become a hero.
I'll make you safe no matter where you are
And bring you anything you ask for,
nothing is above me,
I'm shining like a candle in the dark
When you tell me that you love me.

2004/12/25

هر چند دکتر گفته واسه قلبت بده ولی می خوام یک کمی نا پرهیزی کنم و کمی حال و هوای طوفانی بدم به اینجا . به یاد اون قدیما که توی مود این حرفها بودم و اول و آخر هر پست از این شعرها بود . به یاد پستهای کیلومتری . کی می دونه شاید هم یه روز باز هم کیلومتری بپستم . و شاید هم اصلا اینجا رو تعطیلش کنم . راستش جدیدا انگیزه ی خاصی برای نوشتن ندارم. حتی دیگه از اون جملات موزون هم خبری نیست . چراش رو نمی دونم ولی نه از این وضع ناراضی ام و نه حوصله ی حال و هوای قبلی رو دارم
بگذریم . راستی این رو م از یه بنده خدایی کش رفتم
:d
عاشقانه
ای شب از رويای تو رنگين شده سينه از عطر تو ام سنگين شده
ای به روی چشم من گسترده خويش شايدم بخشيده از اندوه پيش
همچو بارانی كه شويد جسم خاك هستيم ز آلودگی ها كرده پاك
ای تپش های تن سوزان من آتشی در سايه مژگان من
ای ز گندمزار ها سرشارتر ای ز زرين شاخه ها پر بارتر
ای در بگشوده بر خورشيدها در هجوم ظلمت ترديد ها
با تو ام ديگر ز دردی بيم نيست هست اگر ‚ جز درد خوشبختيم نيست
ای دلتنگ من و اين بار نور هايهوی زندگی در قعر گور ؟
ای دو چشمانت چمنزاران من داغ چشمت خورده بر چشمان من
پيش از اينت گر كه در خود داشتم هر كسی را تو نمی انگاشتم
درد تاريكيست درد خواستن رفتن و بيهوده خود را كاستن
سرنهادن بر سيه دل سينه ها سينه آلودن به چرك كينه ها
در نوازش ‚ نيش ماران يافتن زهر در لبخند ياران يافتن
زر نهادن در كف طرارها گمشدن در پهنه بازارها
آه ای با جان من آميخته ای مرا از گور من انگيخته
چون ستاره با دو بال زرنشان آمده از دوردست آسمان
از تو تنهاييم خاموشی گرفت پيكرم بوی همآغوشی گرفت
جوی خشك سينه ام را آب تو بستر رگهايم را سيلاب تو
در جهانی اين چنين سرد و سياه با قدمهايت قدمهايم براه
ای به زير پوستم پنهان شده همچو خون در پوستم جوشان شده
گيسويم را از نوازش سوخته گونه هام از هرم خواهش سوخته
آه ای بيگانه با پيراهنم آشنای سبزه زاران تنم
آه ای روشن طلوع بی غروب آفتاب سرزمين های جنوب
آه آه ای از سحر شاداب تر از بهاران تازه تر سيراب تر
عشق ديگر نيست اين ‚ اين خيرگيست چلچراغی در سكوت و تيرگيست
عشق چون در سينه ام بيدار شد از طلب پا تا سرم ايثار شد
اين دگر من نيستم ‚ من نيستم حيف از آن عمری كه با من زيستم
ای لبانم بوسه گاه بوسه ات خيره چشمانم به راه بوسه ات
ای تشنج های لذت در تنم ای خطوط پيكرت پيراهنم
آه می خواهم كه بشكافم ز هم شاديم يكدم بيالايد به غم
آه می خواهم كه برخيزم ز جای همچو ابری اشك ريزم هايهای
اين دل تنگ من و اين دود عود ؟ در شبستان زخمه ها ی چنگ و رود ؟
اين فضای خالی و پروازها ؟ اين شب خاموش و اين آوازها ؟
ای نگاهت لای لايی سحر بار گاهواره كودكان بی قرار
ای نفسهايت نسيم نيمخواب شسته از من لرزه های اضطراب خفته در لبخند فرداهای من
رفته تا اعماق دنيا های من ای مرا با شعور شعر آميخته اين همه آتش به شعرم ريخته
چون تب عشقم چنين افروختی لا جرم شعرم به آتش سوختی

2004/12/24

دوست پدرم بعد از بیست و هشت سال از ایتالیا به ایران آمده وقتی به دیدنش رفتیم چیزهایی می گفت که دل هر ایرانی را به درد می آورد شاید در آینده کمی برایتان بگویم

...هیچ سخنی نگفت . تنها انسان بود که جامه به تن داشت و آستینش از اشک تر بود

2004/12/23



















من باید حرف بزنم
من باید با یه نفر حرف بزنم
من فریاد دارم
!آهاااااااااااااااااااااااااایییییییییییییییییییییییی

2004/12/21




آف لاین یکی از دوستان


"bekhtare to", besh goftam : "bekhatere hichkas" porsid : pas be khatere chi zende hasti? ba inke delam dad mizad "be khatere dele to", ba ye boghze ghamgin behesh goftam "bekhatere hichchi" azash porsidam : to bekhtare chi zende hasti? dar halee ke ashk too cheshash jaam shode bood goft : bekhatere kasi ke bekhatere hich zendas....




این هم یکی دیگه


salam azizam,halet khoobe!omidvaram harfaye indafamo kamelan jedi begiri,rastesh nemidoonam az koja shoroo konam.az oon avalin bari ke behet salam kardamo az hamoon lahze ehsasamo azat ghayem kardam,azoon lahzehayi ke ehsas mikardam ba tamame vooojoodam hormo garmaye vojoodeto roo tamame tanam ehsas mikonamo vali joratesho nadashtam bet begam,ya azoon lahzeyi ke cheshamo dookhte boodam be idit ta tooye khialatam cheragheto roshan konamo bet begam,bet begam oon harfio ke kheyly vaghte 2 delame,bet begam oon boghzio ke kheyly vaghte galoomo por karde,vali hala mikham delamo bezanam be darya ,mikham dad bezanam ta khoda ham beshnave,azizam bavarkon ino ba tamame vojood va az amaghe taham bet migam>ta hala hichkio 2zendegim be inshedat sare kar nazashtam

خوب دیگه این هم یه جور لطف دوستانه که می رسه




! من فقط شام می خوام

اومدم یه چرت بخوابم تا بعدش برای امتحان درس بخونم
ولی همچین خواب بدی دیدم که دیگه حوصله ی درس خوندن هم ندارم
یعنی این فقط یه کابوس بود؟

2004/12/17

I don't care where are you go,
you don't get away from me !

2004/12/16


...هنگام که گریه می دهد ساز

ايسنا: آيت الله رضا استادى راستگويى را تنها راه اعتماد مردم به روحانيت دانست و گفت: اگر ما آخوندها بنا بگذاريم كه بگوييم همه چيز خوب است فاتحه ما خوانده شده است. وى در همايش حضرت معصومه(س) انجام برخى اعمال را موجب فاصله گرفتن متدينان از نظام دانست و گفت: بارها به صدا و سيما گوشزد كرده ايم كه فيلم هاى خارجى پخش نكنيد و به وزارت ارشاد توصيه نموده ايم كه
كتاب خوب چاپ كنيد اما كسى گوش نمى دهد


درگيرى لفظى نماينده زابل با خبرنگار مجلس
ايرنا: اقدام روز گذشته يكى از نمايندگان مجلس هفتم جو راهروهاى مجلس را براى مدتى متشنج كرد. سيد حسن حسينى طباطبايى نماينده زابل ديروز در راهروهاى مجلس در جمع تعدادى از نمايندگان با لحن تندى به يكى از خبرنگاران گفت: «حجابت را درست كن. اينجا مجلس ششم نيست. وگرنه با مشت در دهانت مى زنم.» نماينده زابل پس از اعتراض خبرنگار به نحوه بيان او به سوى اين خبرنگار رفت كه با ممانعت احمد ناطق نورى و يكى از خبرنگاران مواجه شد. اين نماينده دقايقى بعد به رغم آن كه تعدادى از خبرنگاران و نمايندگان ناظر اين صحنه بودند، اقدام خود را در جمع ساير نمايندگان تكذيب كرد. همچنين خبرنگاران پارلمانى ديروز پس از پايان يافتن جلسه غيرعلنى در راهروهاى مجلس حضور يافتند، اما با ممانعت يكى از اعضاى هيات رئيسه روبه رو شدند كه مى گفت خبرنگاران فقط در محدوده اى كه ما براى آنان تعيين مى كنيم حق رفت و آمد و حضور دارند.
.
به جاي خنده برید گریه کنید که چه کسانی برای آینده ی ما تصمیم می گیرند

دخترک زرد چهره اومد اومد بقچه اش رو کنار درختها و گلها باز کرد تا تونست از غم و غصه هاش واسه اونا گفت .طفلي ها کم کم از غصه رنگ سبزشون رو فراموش کردند مثل خود دخترک زرد و نارنجي و قرمز شدند دخترک که ديد همه چيز رو خراب کرده هاي هاي گريست و همون گريه هاش شد بارون پاييزي که گاهي اوقات واسه قلب زخم خورده يه عاشق از صد تا دارو هم بهتر اثر ميکنه و به اون آرامش ميده داشتم ميگفتم هاي هاي گريست و صدا کرد که شد طوفان و ننه سرما را به کمک طلبيد و اون وقت بود که ننه سرما از اون دور دورا يواش يواش اومد همين که چشمش به لباسهاي درختان افتاد گفت مادر الان تو رو شا د ميکنم و از توي بقچه اش که سرما را ميشد حس کرد برف رو پاشيد تن درختا و اين بود آمدن زمستان البته زياد حوصله شاخ و برگ نداشتم اين مطالب رو تا حالا جايي ننوشته بودم همين طوري الان اومد تو ذهنم واي بچه ها من از سر کار دارم اين مطالب رو مينوسم بجاي اين که کار کنم رفتم تو يه حس ديگه تقصير من نبود تقصير از برفي که صبح اومد ومن از پشت پنچره اتاقم به اون خيره شده بود

2004/12/13

من از عصبانی کردن دخترها خیلی لذت می برم
نمی دونم اسمش سادیسمه یا چیز دیگه ولی هرچی هست خیلی حال می ده
مخصوصن اگه این عصبانیت پشت چت ایجاد بشه
آهای با تو ام

2004/12/11


: یه آیکون جدید کشف شد به نام
زهر خند با
Z)
نشونش می دن
فکر کنم خیلی به درد بخوره






شب همگی بخیر
!خوابهای بودار ببینید

نميداني, چه ميداني؟ که انسان بودن و ماندن چه دشوار است
چه رنجي ميکشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است
پ ن : به خاطر ایین تیکه ی آخرش از انسان بودن هم گذشتیم

دوست چیزی نیست که آدم به راحتی به دست بیاره
من نمی دونم بعضیا چطور می تونن به راحتی آب خوردن دور دوستاشون رو خط قرمز بکشن
من که هیچ وقت این توان رو در خودم نمی بینم

خوش آن شبی که درآیی بصد کرشمه و ناز
کنی تو ناز به شوخی و من کشم به نیاز

2004/12/10

خیلی ممنونم که به فکر منی
اندازه ی یک دنیا صمیمیت رو از حرفهات حس کردم
واقعا متشکرم

.امسال خیلی زودتر از پارسال گلفروشهای سر چهارراه ها شروع به فروش گل نرگس کرده اند
آیا باید به فال نیک بگیرم؟
!نمی دونم

2004/12/09


می خواستم یخ پست بدم و از بی کفایتی خاتمی و دارو دسته ی دوم خردادی ها به دنیا شکایت کنم
ولی نمی دونم چرا همچین که خط آخرش تموم شد دلم نیومد لینک پست رو بزنم و همه رو پاک کردم
من با همه ی بی عرضه گی خاتمی ازش خوشم میاد و دوستش دارم
و همین احساس بود که با عث شد من برای بار دوم هم بهش رای بدم
! خریت دوم

2004/12/08


آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیاندیشیدم
که همین دوست داشتن زیباست.

2004/12/06


!هیچ وقت چت کردن رو درنیافتم

چرا؟


از سرما متنفرم ولی عاشق تیپ زمستونی ام

kiss! 

I've kissed all the stars
as much as I could
insted of your face
insted of your lips
oh GOD !
where a hell you are?

2004/12/04

و من دریافتم 

ومن دریافتم
اما چه دور
اما چه دیر
که باید
پاها را برید
ودر خورجین تجربه
جای داد
وشاید هم
فرداهارا
امروز به امانت
در گلستانی
به تنهایی خویش سپرد
ومن دریافتم
که عشق را
به نیلوفران مرداب
باید سپرد
ومن دریافتم
که دستها را
باید برید
وچشمها را
به خورشید
باید سپرد
ومن دریافتم
اما چه دور
...

2004/12/03

دیوار 

از اثرات امتحان میان ترم انتقال حرارت
یه دیواره ، یه دیواره ، یه دیواره
نداره Q generationیه دیواره که پشتش
پ ن : کیوی جنریشن مقدار گرمای تولیدی در درون یک جسم و اثرا آن بر تابش گرمایی و جابهجایی گرمایی است

2004/12/02

نمی دونم چی شد که یهو احساس بدی بهم دست داد

چراغی را که ایزد برفروزد
هرآنکس فوت کند ریشش بسوزد
!مراقب ریشتون باشید


من عاشق مدل خندیدنش و آره گفتنشم


کسی یه فیلبان وارد و کار کشته سراغ نداره
من دوباره فیلم داره یاد هنستون می کنه

از نيك و بد زمانه دلگير مباش
جز در غم عشق گلرخان پير مباش
تا هست سعادت سپر گرديدن
در فكر بدل شدن به شمشير مباش

2004/12/01

ایدز 

روز جهانی ایدز و هفته ی ایدز را به تمامی دوستان عزیزم
تبریک و شادباش و تهنیت عرض می کنم

This page is powered by Blogger. Isn't yours?