سيزده روز از سال نو هم گذشت و مثلا سيزدهمون رو هم به در كرديم
. سبزه گره زديم كه ايشا... پاي يه بندهخدايي گير كنه توش و ما هم به سر و ساموني برسيم
يادمه پارسال دو تا شاخه رو به هم گره زدم و كلي خنديديم ولي اون موقع نميدونستم كه هر چي سوراخ گره بزرگتر باشه طرف بهتر ميتونه ازش فرار كنه . تازه اگر هم گير كنه بايد خيلي بزرگ باشه ،خيلي بزرگ كه اون هم فايده نداره چون اونوقت من از پسش بر نميام . براي همين هم امسال سر عقل اومدم و يه گرهي معمولي و مناسب ،اون هم با سبزه و نه با شاخه ، زدم كه اگه قرار باشه پاي كسي گير كنه توش لااقل ارزش گير كردن رو داشته باشه .
امروز يكي از آشناها رو دم در ساختمونمون ديدم كه داشت از پارك بقل خونمون برميگشت و كلي خوشحال بود. خالصه بعد از احوال پرسي و خوش وبش معلوم شد كه دو تا چنار به هم گره زده براي همين بود كه ياد پارسال و سيزده به درش افتادم
# posted by B.Ghadaksaz : 4:15 AM