2004/09/22
سي و يكم شهريور 83
بازهم قصهي خوش قليون!
از بس اين آيدين گفت قليون ، قليون ، ما رو هم به هوس انداخت بعد از شيش ماه
نا پرهيزي كنيم
يادمه آخرين باري كه رفتيم قليون دسته جمعي شب چهارشنبه سوري بود
مردم داشتن توي خيابونها ترقه ميزدن و ميخوندن و مي/رقصيدن
ما نشسته بوديم توي سفره خونه سنتي با جمعي از دوستان قليون ميدوديديم ــ ماضي استمراري از مصدر دوديدن !ــ
الان كه دارم ميپستم سرم بد جوري داره قيلي ويلي ميره.
اصلا نميدونم كجا سير ميكنم
حس بدي نيست و لي بايد طبعاتش رو هم تحمل كنم .
راستي يه چيزي : يادتون باشه بعد از قليون هيچ وقت كباب نخوريد ، اگر هم ميخوايد بخوريد قبل از قليون بخوريد
يه نكتهي ديگه موقع قليون كشيدن سعي كنيد كمتر حرف بزنيد چون اگه حرفهاي هم باشيد سرفه تون ميگيره
آدامس جويدن هم موقع قليون بازي ميتونه براتون گرون تموم بشه ــ دليلش رو نميگم ــ
و ديگه همين ديگه .
قردا هم مدرسههامون باز ميشه و باز هم ميريم كه واحد پاس كنيم
فعلا اين ترم تا حالا 8 واحد بيشتر بر نداشتم تا ببينيم تو حذف و اضافه چي گيرمون مياد
چهارده واحد هم اين ترم « محوطه » دارم كه به اميد خدا قراره توي چمن دانشگاه ، يا شايد هم توي دانشكده علوم و اگه ديگه خيلي به بد بختي افتاديم توي دانشكده زبان و مديريت و اين جور رشتهها پاس بشه
خوبيش اينه كه با وجودي كه حضور غياب نداره ولي همهي بچهها با شوق سر اين درس حاضر ميشن
پ ن : محوطه كه ميدونيم چيه ديگه !