<$BlogRSDUrl$>

2004/09/24

با دوروز تأخير تولدتان مبارك 


صداي بي‌صدا
هنرمندان از محمدرضا شجريان مي‌گويند
تولدتان مبارك آقاي صدا
دربخش موسيقي وقتي اول مهر مي‌شود و سالگرد تولد صدايي چون محمدرضا شجريان، درباره هيچ‌چيز ديگر نمي‌توان نوشت، جز استاد شجريان. به سراغ چهره‌هاي برجسته ادب و هنر ايران رفته‌ايم و از «استاد» پرسيده‌ايم.«در زندگي هنري‌ام، معتقدم منطق هنر را دنبال كردم. در رهگذر زندگي هنري‌ام با انسان‌هايي آشنا شدم كه از تجربه‌ آنها بهره جستم. من به تجربه گذشتگان خود نوعي ايمان و اتكا داشتم، اما به عرصه سياست هرگز اميدي نداشتم و ندارم. ديده‌ام كه در اين كشور سياست چندان كاري پيش نبرده. آدم‌هاي سياسي كمتر منشأ اثر و تحول معنوي بودند. سياست با نهاد من همخواني ندارد. از تزلزل و فريب متنفرم. من دنبال چيزي بودم كه نهادم مي‌خواست. نهاد انسان با نفس انسان متفاوت است...»اينها گوشه‌اي از صحبت‌ها و نظريات كسي است كه در اول مهرماه سال 1319 به دنيا آمد و بعدها در عرض مدت كوتاهي توانست با پشتكار و خوش فكري‌اي كه در هر هنرمندي ديده نمي‌شود، سلطان آواز ايراني شود.اولين روز مهر تولد كسي بود كه توانست يك بار ديگر آواز ايراني را زنده كند. آن هم در موقعيتي كه مي‌رفت كم كم گوشه‌ها و نيم پرده‌ها و ربع پرده‌هاي موسيقي ايراني به حيطه فراموشي سپرده شود.با اين حال آنچنان كه مردم از او انتظار داشتند با ايشان در ارتباط نبود. نزديك به دو دهه است كه تنها پل ارتباطي استاد با دوستدارانش آلبوم‌هايي است كه هر از گاهي به بازار مي‌آيد. به نظر مي‌رسد او نوعي مبارزه پنهان را آغاز كرده است و اين سكوت بهترين سلاح است.چرا محمود دولت‌آبادي معتقد است صداي شجريان به صداي قلم خوشنويسي مي‌ماند كه به انتهاي حرف «ن» رسيدهمحمود دولت‌آبادي درباره شجريان مي‌گويد: «آن چه در آواز شجريان مرا مجذوب مي‌كند، چند وجهي بودن ذهنيت اوست، او از موسيقي، آواز، شعر، بيان، موقعيت و وضعيت اجتماعي و بسياري عوامل ديگر آگاه است و از آنها بهره مي‌برد. يك بار كه به آواز شجريان گوش مي‌دادم احساس كردم صداي او مثل حركت خوش صداي قلم خوشنويسي است كه مي‌خواهد انتهاي حرف نون را نازك بنويسد. آنچنان از اين احساس به وجد آمده بودم كه بارها آن قطعه را گوش دادم. يكي ديگر از وجوه شجريان اين است كه دستي در ديگر هنرها هم دارد. او تنها به خواندن اكتفا نكرده است و دستي در هنرهاي ديگر هم دارد. از هر كدام از آنها چيزكي مي‌داند.»شاگرد استاد شجريان هر وقت آلبوم بيداد او را گوش مي‌دهد بي‌اختيار گريه مي‌كند سالار عقيلي، كه شاگرد آواز محمدرضا شجريان بوده است هم به اين نكته اشاره مي‌كند. او هم معتقد است او تنها استاد آواز نيست: «هر چيز درباره شجريان بگويم كم است. تمام خوانندگاني كه امروز در زمينه آواز كار مي‌كنند مي‌توانند به جايگاهي كه استاد دارد برسند، اما به شرطي كه راهي را كه او رفت دنبال كنند. او يك مجموعه است، نه فقط يك صدا. استاد مجموعه‌اي از ادب، نزاكت، هوش، خوشنويسي، ذوق، هنر و زندگي است.بسياري از مردم فكر مي‌كنند كه استاد مغرور است و به همين دليل از جامعه كناره مي‌گيرد. شما چه انتظاري داريد؟ آيا واقعاً انتظار داريد كه او در خيابان راه برود و به همه لبخند بزند؟ او بيشتر از همه چيز شرم حضور دارد و به همين دليل در جمع‌ها كمتر حاضر مي‌شود و ترجيح مي‌دهد به هنرش بپردازد. هر وقت كاست بيداد را مي‌شنوم، ناخودآگاه اشك‌هايم جاري مي‌شوند. استاد در اين كار واقعاً بيداد كرده است.»پسر يك استاد مسلم موسيقي براي تولد پدرش چه مي‌خرد؟وقتي از پسرش، همايون مي‌پرسم كه مي‌خواهي براي پدرت چه هديه‌اي بخري، مي‌گويد: «نمي‌دانم. بيشتر از او هديه مي‌گيرم. آخرين باري كه برايش هديه خريدم روز پدر بود. يك دسته گل به او دادم.»همايون ترجيح مي‌دهد درباره پدرش صحبت نكند: «نمي‌دانم چه بگويم، هر چه بگويم كم است. بهتر است از ديگران بپرسيد. صحبت از او برايم خيلي سخت است. تنها اين را بگويم كه پدرم ايران و مردم را خيلي دوست دارد و هر كاري را كه انجام مي‌دهد، به خاطر صلاح هنر است.»هنگامه اخوان مي‌گويد: وقتي شجريان شعر حافظ را مي‌خواند كه طفيل هستي عشق‌اند آدمي و پري ...هنگامه اخوان، از خواننده‌هاي قديمي آواز ايراني است. او از همكاران قديمي شجريان است. «يادم مي‌آيد اولين باري كه او را ديدم سال 54 بود. در دفتر آقاي هوشنگ ابتهاج در راديو، آن زمان تازه كار «موسم گل» را با گروه شيدا خوانده بودم. كمتر پيش مي‌آمد كه از كارهاي خودش كاملاً راضي باشد، هميشه مي‌خواست كه كارهاي بهتري داشته باشد. آخرين باري هم كه او راديدم دو سال پيش بود، براي رأي دادن به خانه موسيقي آمده بود. «كوچه‌سار شب» يكي از زيباترين و دوست‌داشتني‌ترين كارهاي اوست. يادم مي‌آيد اين كار از معدود كارهايي بود كه با اركستر بزرگ راديو اجرا شد. واقعاً دوست داشتني بود. يك كار ديگر هم هست كه شجريان شعر حافظ را مي‌خواند: «طفيل هستي عشق‌اند آدمي و پري» اين شعر را با تار فرهنگ شريف خواند و چقدر زيبا. هنوز آن را مي‌شنوم.»جوان‌ترها هم همه او را خوب مي‌شناسند؛ چه آنهايي كه موسيقي سنتي گوش مي‌دهند، چه آنهايي كه گوش نمي‌دهند. اگر اهل موسيقي پاپ هستيد حرف‌هاي يكي از مطرح‌ترين آهنگسازان اين عرصه را درباره شجريان بخوانيدفواد حجازي درباره كارهاي او مي‌گويد: «بيداد از بهترين كارهاي شجريان است. موفقيت ايشان به سال‌هاي اول كارش باز مي‌گردد. كساني كه با او كار مي‌كردند، بهترين‌ها و خوش‌‌فكرترين‌هايي بودند كه آن زمان در زمينه موسيقي فعاليت داشتند. همكاري هوشنگ ابتهاج، لطفي، عليزاده، كياني‌نژاد و خيلي‌هاي ديگر باعث شد مثلث طلايي آهنگساز، شاعر و خواننده تشكيل شود. او علاوه بر هنر، شعور هنري هم داشت. از نظر من اين همان چيزي بود كه شجريان را از ديگر هنرمندان متمايز مي‌كرد. شاگردهاي او وقتي مي‌توانند مثل او شوند كه از هوش و ذكاوت او برخوردار باشند.»همايون خرم: نمي‌دانم چرا شجريان دوست داشت با اسم سياوش بيدكاني آواز بخواندهمايون خرم كه از آهنگسازان قديمي عرصه موسيقي است درباره شجريان مي‌گويد: «شجريان از دوستان قديمي من است. سال 49 در برنامه گل‌ها آهنگي با نام بيداد در دستگاه همايون ساخته بودم كه آواز اين كار را شجريان خواند. آن زمان ترجيح مي‌داد با نام مستعار سياوش بيدكاني كار كند. دليلش را هم نمي‌دانم. تعداد زيادي از كارهاي من و ديگر آهنگسازان برنامه گل‌ها با صداي سياوشِ آن زمان و شجريانِ امروزي پخش مي‌شد. صداي خوب او باعث مي‌شد برنامه‌هاي ايشان لطف ديگري داشته باشد. برنامه‌هايي كه آن سال‌ها با هم اجرا كرديم را خيلي دوست دارم. آن دوران، دوران دلپذيري بود.»و بشنويم از خود شجريان: «... به هر حال خوشحالم از اين كه توانستم راهي را بروم و كاري را بكنم كه نتيجه خوب دهد و مردم دوست داشته باشند. اين خودش احساس رضايت به من مي‌دهد. البته شهرت و محبوبيت، همه بخش‌هايش خوب نيست، چون انسان هيچ گونه آزادي از خودش ندارد. هر كس بايد قدري هم براي خودش باشد. گاهي وقت‌ها براي پنج دقيقه خلوت با خودم ثانيه شماري مي‌كنم. مدام گرفتار اطرافم بودم و هستم. يك بار از من پرسيدند اگر دوباره متولد شوم چه حرفه‌اي را انتخاب مي‌كنم، گفتم كشاورزي را، چون طبيعت را بيشتر از هر چيزي دوست دارم.»



This page is powered by Blogger. Isn't yours?